آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
شعر
شعر
یک شنبه 22 مرداد 1396برچسب:, :: 11:26 :: نويسنده : مهدی
یک سینه حرف هست ، ولی نقطهچین بس است خاتون دل و دماغ ندارم ... همین بس است
یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم کو شوکران ؟ که زندگی اینچنین بس است
عشق آمدهست عقل برو جای دیگری یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است
مورم ، سیاوشانه به آتش نکش مرا یک ذره آفتاب و کمی ذرهبین بس است
ظرف بلور ! روی لبت خندهای بپاش نذری ندیده را دو خط دارچین بس است
ما را به تازیانه نوازش نکن عزیز که سوز زخم کهنهی افسار و زین بس است
از این به بعد عزیز شما باش و شانههات ما را برای گریه سر آستین بس است
شعر از: حامد عسکری
|
|||
![]() |